بزرگترین گروه تایپ و ترجمه دانشجویان
شنبه 3 اسفند 1398برچسب:تایپ, :: 12:42 ::  نويسنده : جوان امید

 

تایپ و ترجمه متون و مقالات انگلیسی

تحویل فوری

نازلترین قیمت

hpjila@yahoo.com

با مدیریت امیدجوان

 

کافیست به ایمیل hpjila@yahoo.com پیام بدهید و در قسمت subject نوع پروژه ی خود را مشخص کنید(مثلا در subject مینویسد ترجمه).سپس تعداد صفحه های پروژه ی خود را در قسمت نامه بنویسید .همچنین قیمت پیشنهادی خود را نیز در ایمیل درج کنید و منتظر پاسخ باشید.در صورت توافق با قیمت شما از شما درخواست میکنیم تا در یک ایمیل دیگر متن خود را برای ما بفرستید(اگر پروژه ی شما کار تایپ بود متن خود را اسکن کنید و بفرستید،اگر ترجمه و ویراستاری بود متن را ارسال کنید و اگر سفارش انجام پروژه ی تحقیقاتی بود موضوع پروژه با توضیحات لازم را در ایمیل درج کنید).

دو شنبه 5 اسفند 1392برچسب:, :: 21:33 ::  نويسنده : جوان امید

آیا شیطان وجود دارد؟ آیا خدا شیطان را خلق کرد؟استاد دانشگاه با این سوال ها شاگردانش را
به چالش ذهنی کشاند.آیا خدا هر چیزي که وجود دارد را خلق کرد؟
شاگردي با قاطعیت پاسخ داد: "بله او خلق کرد"
استاد پرسید: "آیا خدا همه چیز را خلق کرد؟" شاگرد پاسخ داد: "بله آقا"
استاد گفت: "اگر خدا همه چیز را خلق کرد، پس او شیطان را نیز خلق کرد. چون شیطان نیز
وجود دارد و مطابق قانون که کردار ما نمایانگر ماست، خدا نیز شیطان است"
شاگرد نشست و پاسخی نداد. استاد با رضایت از خودش خیال کرد بار دیگر توانست ثابت کند که عقیده به مذهب افسانه و خرافه اي بیش نیست.
شاگرد دیگري دستش را بلند کرد و گفت: "استاد میتوانم از شما سوالی بپرسم؟" استاد پاسخ داد: "البته"
شاگرد ایستاد و پرسید: "استاد، سرما وجود دارد؟"
استاد پاسخ داد: "این چه سوالی است البته که وجود دارد. آیا تا کنون حسش نکرده اي؟ " شاگردان به سوال مرد جوان خندیدند.
مرد جوان گفت: "در واقع آقا، سرما وجود ندارد. مطابق قانون فیزیک چیزي که ما از آن به سرما یاد می کنیم در حقیقت نبودن گرماست. هر موجود
یا شی را میتوان مطالعه و آزمایش کرد وقتیکه انرژي داشته باشد یا آنرا انتقال دهد. و گرما چیزي است که باعث میشود بدن یا هر شی انرژي را
انتقال دهد یا آنرا دارا باشد. صفر مطلق نبود کامل گرماست. تمام مواد در این درجه بدون حیات و بازده میشوند. سرما وجود ندارد. این کلمه را بشر
براي اینکه از نبودن گرما توصیفی داشته باشد خلق کرد."
شاگرد ادامه داد: "استاد تاریکی وجود دارد؟" استاد پاسخ داد: "البته که وجود دارد"
شاگرد گفت: "دوباره اشتباه کردید آقا! تاریک هم وجود ندارد. تاریکی در حقیقت نبودن نور است. نور چیزي است که میتوان آنرا مطالعه و آزمایش
کرد. اما تاریکی را نمیتوان. در واقع با استفاده از قانون نیوتن میتوان نور را به رنگهاي مختلف شکست و طول موج هر رنگ را جداگانه مطالعه کرد.
اما شما نمی توانید تاریکی را اندازه بگیرید. یک پرتو بسیار کوچک نور دنیایی از تاریکی را می شکند و آنرا روشن می سازد. شما چطور می توانید
تعیین کنید که یک فضاي به خصوص چه میزان تاریکی دارد؟ تنها کاري که می کنید این است که میزان وجود نور را در آن فضا اندازه بگیرید.
درست است؟ تاریکی واژه اي است که بشر براي توصیف زمانی که نور وجود ندارد بکار ببرد."
در آخر مرد جوان از استاد پرسید: "آقا، شیطان وجود دارد؟"
زیاد مطمئن نبود. استاد پاسخ داد: "البته همانطور که قبلا هم گفتم. ما او را هر روز می بینیم. او هر روز در مثال هایی از رفتارهاي غیر انسانی بشر
به همنوع خود دیده میشود. او در جنایتها و خشونت هاي بی شماري که در سراسر دنیا اتفاق می افتد وجود دارد. اینها نمایانگر هیچ چیزي به جز
شیطان نیست."
و آن شاگرد پاسخ داد: "شیطان وجود ندارد آقا. یا حداقل در نوع خود وجود ندارد. شیطان را به سادگی میتوان نبود خدا در قلب دانست. درست مثل
تاریکی و سرما. کلمه اي که بشر خلق کرد تا توصیفی از نبود خدا داشته باشد. خدا شیطان را خلق نکرد. شیطان نتیجه آن چیزي است که وقتی بشر
عشق به خدا را در قلب خودش حاضر نبیند. مثل سرما که وقتی اثري از گرما نیست خود به خود می آید و تاریک که در نبود نور می آید.
آن شاگرد کسی نبود جز آلبرت انیشتن.

دو شنبه 5 اسفند 1392برچسب:, :: 12:44 ::  نويسنده : جوان امید
دو شنبه 5 اسفند 1392برچسب:, :: 10:22 ::  نويسنده : جوان امید

روزي یک مرد ثروتمند، با پسرش به سفري رفتند و در راه به دهی رسیدند. آنها یک روز یک
شب را در خانه محقر یک روستایی به سر بردند. در راه بازگشت و در پایان سفر، مرد از پسرش
پرسید: نظرت درباره مسافرتمان چه بود؟ پسر پاسخ داد: عالی بود پدر …پدر پرسید: آیا به
زندگی فقیرانه آنها توجه کردي؟ پسر پاسخ داد: فکر کنم. پدر پرسید: چه چیز از این سفر یاد
گرفتی؟ پسر کمی اندیشید و بعد به آرامی گفت:
فهمیدم که ما در خانه، یک سگ داریم و آنها 4 تا. ما در حیاط مان فانوس هاي تزیینی داریم و آنها ستارگان را دارند. حیاط ما به دیوارهایشمحدود
می شود اما باغ آنها بی نهایت است. در پایان حرف هاي پسر زبان مرد بند آمده بود، پسر اضافه کرد: متشکرم پدر که به من نشان دادي ما واقعا
چقدر فقیر هستیم…

شنبه 3 اسفند 1392برچسب:, :: 12:12 ::  نويسنده : جوان امید

صدای جان می آید اینک از نفس های بهار
دستهای پر گل اند این شاخه ها ؛ بهر نثار
با پیام دلکش “ نوروزتان پیروز باد ”
با سرود تازه “ هر روزتان نوروز باد ”
شهر سرشار است از لبخند ؛ از گل ؛ از امید
تا جهان باقی ست این آئین جهان افروز باد . . .

دو شنبه 5 اسفند 1387برچسب:, :: 16:6 ::  نويسنده : جوان امید

اقا مهندس بشم یا اقا دکی؟هان

 

صفحه قبل 1 صفحه بعد

    درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
    موضوعات
    آخرین مطالب
    آرشيو وبلاگ
    پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان بزرگترین گروه تایپ و ترجمه دانشجویان و آدرس typist.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





    نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 44
بازدید کل : 4735
تعداد مطالب : 6
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1